علی مطهری: حجاب نیاز به قانون ندارد /معتقد به فیلتر فضای مجازی نیستم /مردم متوجه تفاوت لیست صدای ملت با سایر لیستها شدهاند
تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۴۷۶۶۲
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کمتر از ۷۲ ساعت مانده به آغاز رأی گیری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس، علی مطهری، سرلیست صدای ملت مهمان «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین شد.
نماینده ادوار مجلس که سابقه تکیه زدن بر صندلی نایب رئیسی مجلس را داشته، منتقد عملکرد مجلس یازدهم در موضوع فیلترینگ و حجاب است و بر این نکته تأکید میکند که حجاب نیاز به قانون ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رعایت اخلاق انتخاباتی از جمله نکاتی است که مطهری در این گفتگو به آن اشاره میکند و میگوید؛«حتی پاسخ افرادی که علیه او صحبت میکنند را هم نمیدهد.»
او از شکلگیری حزب صدای ملت خبر میدهد و میگوید حتی اساسنامه آن را هم نوشته و به وزارت کشور داده است.
مطهری گرچه می گوید دسترسی به نظرسنجی ها ندارد اما تاکید دارد؛«احساس میشود که مردم متوجه شدند لیست صدای ملت نسبت به سایر لیستها یک لیست متفاوت است چرا که سایر لیستها مشی واحدی دارند و موید وضع موجود و خط مشی فعلی سیاسی کشور هستند اما ما منتقد و خواهان تغییر هستیم.»
در ادامه گفتگوی محمد مهاجری با علی مطهری، سرلیست صدای ملت را میخوانید:
******
*بگذارید مصاحبه را با یک شوخی مصطلح شروع کنیم؛ علت حضور شما در انتخابات رفیق بد و زغال خوب بود یا دلیل دیگری داشت؟!
تقریباً به همین ترتیب بود، یعنی متوجه نشدیم چه کسی ما را هل داد! مثل آن داستانی که میگویند مسابقه شیرجه بود، یکی برنده شد و گفت ما نفهمیدیم چه کسی ما را هل داد؟! وضعیت من هم تقریباً به همین ترتیب است. با اصرار بسیاری از نمایندگان ادوار و برخی شخصیتها وارد انتخابات مجلس شدم. اول هم فکر میکردم که رد صلاحیت میشوم. با خودم گفتم اگر ردصلاحیت شدم بعدا میگویم وظیفه ام را انجام دادم. اما تایید شدم و دیگر ماندم.
شنیدم رهبری گفتند صلاحیتم تایید شود*اینکه میگویند مقام معظم رهبری در تایید صلاحیت شما دخالت کردند درست است؟
بله، من این مورد را از چند جا شنیدم و فکر میکنم درست باشد. گفته میشود ایشان اسم دو نفر را آورده بودند .بنده و .آقای پزشکیان . البته صلاحیت بنده ابتدا از طرف هیات اجرایی رد شد ولی بعد از طرف هیات نظارت تاییدصلاحیت شدم.
* اگر کسی در یک دوره تایید شود و در دوره بعدی رد شود به نظرم منطق دارد، میگویند تایید شده ولی بعداً کاری کرده و رد شده اما کسی که یک دوره رد میشود و دوره بعدی دوباره تایید میشود، به نظر شما شبهه برانگیز نیست؟
بله، یک مقدار غیرطبیعی و غیرمنطقی محسوب میشود. مخصوصاً اینکه آن شخص هیچ تغییری نکرده، همان شخص است و حتی امکان دارد بدتر هم شده باشد اما باز هم در عین حال تایید می شود، لذا جای سوال دارد که چگونه است که آن دوره رد شد و این دوره تایید شد؟
اگر سال ۱۴۰۱ وزیر کشور را استیضاح میکردند، این مقدار از مردم به خیابان نمیآمدند*شما احساس کردید مجلس یازدهم نقطه ضعفهایی دارد که بخواهید با ورود به یک فعالیت و کنش سیاسی یک مجلس بهتری را رقم بزنید؟
بله، مجلس یازدهم اولاً یک مجلس تقریباً تک صدایی است، نماینده همه اقشار جامعه نیست که حرف اقشار مختلف در آن مطرح شود. البته چند نماینده مستقل و آزاده در همین دوره داشتیم که در جاهای خوبی وارد شدند اما در مجموع اینها صدای مردم نبودند و الان هم نیستند. برای نمونه اگر در جریان حوادث سال گذشته مجلس از همان ابتدا وارد میشد، وزیر کشور را میخواست، سوال میکرد و حتی به این دلیل که این اتفاقی است که در زیرمجموعه شما افتاده و شما باید جوابگو باشید، وزیر کشور را استیضاح میکرد این مقدار از مردم وارد خیابانها نمیشدند، چرا که احساس میکردند حرفشان گفته میشود و این حرف از درون نظام مطرح میشود، بالاخره یک نهادی در داخل نظام اعتراض و انتقاد دارد. اما وقتی همه از هم تعریف کردند و گفتند کار خوبی شده، این مسئله باعث شد که مردم راه دیگری پیدا نکنند و قضایا به آن شکل رقم خورد. هر چند در ابتدا یک اعتراض طبیعی بود و اشکالی هم نداشت اما بعد منحرف شد و دیگر به اغتشاش کشیده شد.
شورای سران قوا نباید قانونگذاری کند/ فساد در سکوهای داخلی بیشتر از سکوهای خارجی است*مواردی نظیر طرح صیانت در مجلس یازدهم بحث شد اگر شما بودید چه واکنشی نسبت به آنها داشتید؟
مجلس نباید وظیفه خودش را به یک جای دیگر نظیر شورای عالی فضای مجازی محول کند چراکه معتقدیم تنها نهاد قانونگذاری مجلس است و این شوراها صرفاً سیاستگذار هستند. در حقیقت شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای سران قوا سیاستگذار هستند، نباید قانونگذاری کنند چراکه مجلس قانونگذار است اما متأسفانه این شوراها قانونگذاری میکنند. بنابراین مجلس در قضیه طرح صیانت قانونگذاری را به شورای عالی فضای مجازی محول کرد که این کار درستی نبود، خود مجلس باید تصمیم بگیرد.
معتقد به فیلتر فضای مجازی نیستمضمن اینکه من خودم معتقد به این فیلتر کردنها و سختگیریهای درباره فضای مجازی نیستم. طرفداران فیلترینگ میگویند اولاً به دلیل اینکه ممکن است داخل سکوهای خارجی مفاسد اخلاقی زیاد باشد و همچنین به دلیل مسائل امنیتی و سیاسی فضای مجازی را فیلتر کردند. در حالی که من از یکی از مقامات بالای رسانهای شنیدم که مفاسد اخلاقی که در حال حاضر در سکوهای داخلی وجود دارد، بیشتر از سکوهای خارجی است چراکه در هر صورت خارجیها خط قرمز دارند، اگر شرایط به این ترتیب است چرا آنها را بستهایم؟ همچنین از نظر مسائل امنیتی و سیاسی هم راهش این نیست بلکه راه این است که اعتماد مردم را به نظام جلب کنیم. اگر مردم به نظام اعتماد داشته باشند و صداقت ببینند، نباید نگران اعتراضها و احیاناً شورشها باشیم چراکه از طریق فیلتر نمیتوانیم جلوی نارضایتی مردم را بگیریم. ضمن اینکه الان خود موضوع فیلترشکنها مسئلهای شده و معلوم نیست این درآمدی که از این راه حاصل میشود به کجا میرود؟
* بنابراین اگر شما در این دوره نماینده بودید به طرح صیانت رأی نمیدادید؟
نه رأی نمیدادم.
فکر نمیکنم زمان ظهور امام زمان هم همه زنان پوشش اسلامی کامل را رعایت کنند* به لایحه عفاف و حجاب هم رأی منفی میدادید؟
به نظرم موضوع حجاب نیاز به قانون ندارد. یعنی اکثریت قاطع مردم به خاطر اعتقاد و ایمانی که به اسلام دارند، رعایت میکنند. اگر کل کشور معیار قرار بگیرد، انصافاً اکثریت قاطع حجاب را رعایت میکنند و تعداد ناچیزی حجاب را رعایت نمیکنند اما امکان دارد این تعداد در شمال تهران کمی بیشتر باشد. در حال حاضر حجاب معضل و مسئله اصلی کشور ما نیست. بلکه مسئلهای است که به روح و روان مردم ارتباط دارد، البته این کاستیهایی که اخیراً در مورد حجاب مشاهده میشود ناشی از حوادث سال گذشته است که تا حدودی این موضوع سیاسی شده و عدهای هم از روی لجاجت و نشان دادن اعتراض خود دست به این کار زدند لذا باید یک مقداری صبر داشته باشیم که جامعه به حال طبیعی خودش برگردد.
در حالت طبیعی اکثریت قاطع مردم حجاب را رعایت میکنند همان طور که قبل از قضیه خانم مهسا امینی به صورت قابل قبولی همه حجاب را رعایت میکردند و انتظارمان هم بیش از این نیست. حتی در زمان ظهور امام زمان (ع) هم فکر نمیکنم شرایط به نحوی باشد که همه خانمها به صورت کامل پوشش اسلامی را رعایت کنند. قطعاً این طور نخواهد بود.
*مخالفان شما میگویند آقای مطهری همان علی مطهری است که چند سال پیش در مورد حجاب مواضع بسیار تندی داشت و یادتان باشد که اگر او رأی بیاورد دوباره همان مواضع را خواهد داشت...
مواضع تند یعنی چی؟
در مورد حجاب در خیابان سختگیری نشود* میگویند ایشان قبلاً راجع به حجاب اجباری نگاه موافق داشت، اگر دوباره نماینده شود همان مواضع را خواهد داشت
الان هم درباره ادارات دولتی، دانشگاهها و دبیرستانها معتقد هستم که حجاب باید رعایت شود، قطع نظر از اینکه حکم اسلام است به عنوان یک لباس فرم لازم است چراکه حکم عقل است. به عبارت دیگر برای افزایش بهرهوری بر این باور هستم که باید تمهیداتی وجود داشته باشد که نوع پوشش زنان ومردان را مشخص کند. منحصر به خانمها هم نیست،
همان طور که حتی در برخی از دانشگاههای آمریکا هم چنین تمهیداتی وجود دارد و دانشجویان لباس فرم دارند، این موارد برای این است که مسئله پیشرفت علمی با مسئله التذاذات جنسی مخلوط نشود. حتی در برخی شرکتهای خصوصی چه در ایران و چه در خارج از کشور برای اینکه بهرهوری افزایش پیدا کند، لباس فرم برای کارمندان درنظر گرفته اند و الزام کردهاند که حتماً باید به این صورت در محل کار خود حاضر شوید.
در مجموع بر این باور هستیم که حجاب در ادارات دولتی، دانشگاهها، دبیرستانها و سایر اماکن دولتی باید رعایت شود اما در اماکنی نظیر خیابان خیلی سختگیری نکنند.
با یک فراکسیون اقلیت قوی میتوان خیلی کارها در مجلس انجام داد*در مورد ورود آقای مطهری به انتخابات میگویند آقای مطهری آمده که در واقع رأی اعتراضی مردم را جمع کند و با رأی اعتراضی مردم کاندیداهای مورد نظر خودش را وارد مجلس کند، آیا شما رأی اعتراضی را به رسمیت میشناسید؟ اگر این را قبول دارید، خودتان را مصداق ورود به انتخابات برای کسب آرای اعتراضی میدانید؟
البته با این نیت جمعآوری آرای اعتراضی وارد نشدیم ولی در عمل میبینیم تقریباً همین طور است. شخصاً معتقدم کسانی که بر این باور هستند که نباید رأی بدهیم، به جای اینکه رأی ندهند، بیایند و به لیست صدای ملت رأی بدهند چون این لیست، تنها لیستی است که مخالف وضع موجود، معتقد به تغییر و اصلاح امور است و راههایی را هم در نظر دارد. بنابراین اگر کسی به لیست صدای ملت رأی دهد به نوعی به وضع موجود اعتراض کرده است و این امر باعث میشود که میدان به حریف واگذار نشود.
بنابراین اگر مخالف این وضع موجود هستید، باید بیایید که افراد معتقد، عقلگرا و به دور از شعارزدگی وارد مجلس شوند و یک مقدار فضا را تغییر دهند. با یک فراکسیون اقلیت قوی میتوان خیلی کارها در مجلس انجام داد. بنابراین رأی ندادن به این معنی است که بالاخره همان افراد تندرو مجدداً میدان را در دست بگیرند اما چنانچه به این لیست رأی دهید باعث میشود امیدی برای تغییر وجود داشته باشد. ضمن اینکه ما ادعا نمیکنیم که اگر ۷۰ یا ۸۰ نفر وارد مجلس شوند، به سرعت تغییر اساسی ایجاد میشود اما یک زمینه تغییر ایجاد میشود که میتوانند مانع بسیاری از مصوبات غلط شوند و حتی برخی مصوبات لازم را به تصویب برسانند. بنابراین رأی دادن به لیست صدای ملت نتیجه بهتری از رأی ندادن دارد.
کسانی که میگویند ما نمیخواهیم رأی دهیم میخواهند به این وسیله اعتراض خودشان را برسانند* شما بیشتر به رأی نمادین مردم دل بستهاید یا این رأی را واقعی میدانید؟
خیر، رأی واقعی است. بالاخره به خاطر حوادث چند سال اخیر امروز مردم معترض و منتقد داریم. از زمان اعتراضات دی ماه ۹۶ تا آبان ۹۸ و بعد قضایای سال گذشته، قضیه هواپیمای اوکراینی و مواردی که مردم را کمی معترض کرد، یک مقدار اعتماد آنها به نظام را کم کرد و همین طور دو انتخابات گذشته که روشن است هر دو انتخابات آزاد نبود، همگی حکایت از آن دارند که مردم نسبت به این مسائل گلهمند هستند و تا حدی هم حق دارند و آن کسانی که میگویند ما نمیخواهیم رأی دهیم میخواهند به این وسیله اعتراض خودشان را برسانند.
*عمده این گلایهها را گلایههای اقتصادی میدانند و حالا دلایل دیگری هم برای آن متصور هستند...
بله، اتفاقاً همین مسئله گرانی و تورم بالا هم یکی از عوامل نارضایتی است. عدهای اعتراض دارند و تا حدی هم حق دارند. منتهی حرف ما این است که شما به جای اینکه رأی ندهید به گروهی که اینها هم همین اعتراضات را دارند و به دنبال ایجاد تغییر هستند، رأی دهید. فکر میکنم این موثرتر است تا اینکه اساساً رأی ندهید چون اگر رأی ندهید به ادامه روند قبلی کمک میکنید.
اگر افراد حُر و آزاده وارد مجلس می شوند خیلی کارها در حوزه حقوق مردم انجام خواهند داد*در ایام و هفتههای اخیر با نسل جوان هم زیاد روبرو شدهاید، لابد این جمله را زیاد از آنها شنیدهاید که ما به چه رأی بدهیم؟! به چه کسی رأی بدهیم؟! اصلاً آیا رأی دادن ما چیزی را تغییر خواهد داد؟! اصلاً یک اقلیت ۷۰ یا ۸۰ نفره حتی وارد مجلس شوند، وقتی ساختار سیاسی کشور به گونهای است که تاثیر چندانی در تغییر تصمیمات و سیاستها ندارند، آیا ما با رفتن به پای صندوق رأی اتلاف وقت نمیکنیم؟
این حرف را شنیدهام و تا حدودی ناشی از وعدههایی است که در انتخاباتهای مختلف چه انتخابات ریاست جمهوری و چه انتخابات مجلس داده شده ولی به آنها عمل نشده است. ولی شرایط این طور نیست که نمیتوان کاری کرد. قطعاً اگر افراد مصمم، حر و آزاده وارد مجلس شوند خیلی کارها در حوزههای اقتصاد و حقوق مردم میتوان انجام داد همان طور که ما در مجلس هشتم برای اولین بار مسئله سوال از رئیس جمهور را انجام دادیم، در حالی که یک تابو بود و فکر میکردند موضوع سوال از رئیس جمهور حتماً باید با اجازه رهبری باشد.
علاوه بر این ما در مجلس برخی حوادث اجتماعی و سیاسی را دنبال کردیم برای مثال درباره موضوع قتل ستار بهشتی ما وزیر کشور را در مجلس آوردیم و مجبور کردیم که پاسخ دهد و همان موقع ۹۵ نفر از نمایندگان به موجه بودن این سوال رأی دادند، همان مجلسی که تقریباً یک مجلس تندرو بود ولی احساس کردند که یک سوال درست است. این اتفاق به این دلیل صورت گرفت که ما فضای مجلس را تغییر دادیم و کاری کردیم که نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در مورد اقدامات سرخودی که گاهاً انجام میدادند، پاسخگو باشند و بالاخره در آن دوره از مجلس حساب میبردند.
طرف غربی حاضر نشد با دولت سیزدهم مذاکره کندتغییر صرفاً در مسائل اقتصادی نیست ضمن اینکه آن هم مهم است و بحث معیشت مردم از اهداف اصلی و اولیه ما و نیاز اولیه جامعه همین است. در حال حاضر اکثر مردم در سختی قرار دارند و در واقع سختیهای غیرضروری هم هست به این معنی که این سختیها میتوانستند نباشند اما تعلل صورت گرفته است. برای مثال در خرداد ۱۴۰۰ توافق(برجام) تقریباً نهایی شده بود و میشد که تحریمها برداشته شود اما گفتند بگذاریم دولت بعدی بیاید، دولت بعدی هم آمد، ۹ ماه تاخیر کردند تا اینکه شرایط عوض شد دیگر بعد از آن طرف مقابل حاضر نبود پای میز مذاکره بیاید. دنبال این هم هستیم که این تحریمها برداشته شود و تا این تحریمها برداشته نشود، به وضع طبیعی برنخواهیم گشت. هر مقدار هم مدیریت اقتصادی ما خوب باشد با وجود این تحریمها به یک وضع ایدهآلی نخواهیم رسید.
امکان دارد ته دل دولت و مجلس مشارکت پایین را بخواهد*میگویند هم دولت به دنبال مشارکت گسترده نیست و هم جناح اقلیت حاکم که همه مجلس را در اختیار دارد. شما این نکته را قبول دارید؟ و آیا قرینهای برای این دارید که دولت و آن گروه اقلیت علاقهای برای افزایش مشارکت مردم ندارند؟
البته ما چنین ادعایی نداریم ولی قاعدتاً ممکن است برخی از افراد منتسب به این گروهها همین تفکر را داشته باشند چون اگر مشارکت مردم بالا باشد و تعداد زیادی از آن قشر خاکستری در انتخابات شرکت کنند، کاندیداهای معتدل و اصلاحطلب بیشتر رأی میآورند. بنابراین ممکن است ته دلشان این باشد که مشارکت خیلی بالا نباشد که ما خودمان رأی بیاوریم، هر چند این موضوع ابراز نمیشود. ولی نمیشود گفت که نظرشان همین طور است اما میشود این را به صورت یک احتمال قبول کرد.
*مشارکت ضعیف در انتخابات ۱۳۹۸ و بعد از آن در ۱۴۰۰ به نظر شما یک تلنگر مؤثر برای نظام سیاسی کشورمان بود که مجدداً تن به یک انتخاباتی ندهد که مشارکت در آن ضعیف باشد؟ اگر جواب شما مثبت است پس امسال نباید در تایید صلاحیتها سفت و سخت میگرفتند؟
به نظر بنده میزان مشارکت در انتخابات سابق در عملکرد امسال شورای نگهبان بیتاثیر نبوده و به خاطر همین در این دوره شورای نگهبان کمی معتدلتر عمل کرد و سختگیری کمتری نسبت به انتخابات سال ۱۳۹۸ داشت، هر چند که از نظر ما ایدهآل نبوده و بسیاری از افراد موثر از شرکت در انتخابات بازماندند اما فکر میکنم میزان مشارکت سالهای قبل در رفتار شورای نگهبان تا حدودی موثر بوده، هر چند شاید یک دغدغه اساسی برای کل نظام نبوده، همان طور که در دوره قبل گفتند که مشارکت مطلوب بود، و این نشان میدهد که میزان مشارکت آنچنان برای آنها مهم نبوده است.
درباره تایید صلاحیت ها با واسطه با شورای نگهبان رایزنی کردم*شما خودتان برای تایید صلاحیت فرد خاصی با شورای نگهبان رایزنی کردید؟
با واسطه بله.
*تاثیر هم گذاشت؟
بله، تاثیر هم داشت.
* یعنی همینها را قرینه میگیرید برای اینکه شورای نگهبان یک تغییر رویکردی داشت؟
بله. شورای نگهبان در این انتخاب مقداری منعطفتر عمل کرد و حتی پاسخگوتر بود چنانچه وقتی سوال میکردیم، جواب میدادند در حالی که در دورههای پیش اینطور نبود.
اینکه در اعتراضات تعداد قابل توجهی کشته شوند، قابل قبول نیست*فکر میکنید سرمایه اجتماعی که در حال حاضر تا حد قابل اعتنایی کاهش پیدا کرده،با حضور جریانهای منتقد در انتخابات میتواند برگردد؟
سرمایه اجتماعی همانطور که به تدریج کاهش پیدا کرده، به تدریج میتواند افزایش پیدا کند و حضور چنین لیستی در انتخابات و راه یافتن افرادی از این لیست به مجلس میتواند مقدمهای برای تغییر وضع موجود و افزایش سرمایه اجتماعی باشد. بهرحال نیاز به زمان است که برخی از رفتارها که از سالهای گذشته اتفاق افتاده جبران شود، مردم احساس صداقت کنند و متوجه شوند که نظام این کاستیها را درک کرده و درصدد برطرف کردن آن است و اینطور نباشد که مدام بگوییم آنچه اتفاق افتاد درست بوده و همه چیز طبق موازین بوده و ما هیچ خطایی نکردیم.
خیر، باید گفته شود که در این اعتراضاتی که میشود و تعداد قابل توجهی کشته میشوند، قابل قبول نیست، لذا باید بپذیرند که اشتباه شده و نباید اینطور میشد، دلایل را بگویند مانند مواقعی که مقامات اطلاعاتی و امنیتی میآمدند مجلس و به صراحت میگفتند که به اندازه کافی نیروهای آماده ضد شورش نداریم، بنابراین از افراد آموزش ندیده استفاده میشود و آنها خطایی میکنند و احیاناً افراد کشته میشوند که این یک خطا و مشکل است، معنی ندارد که در جمهوری اسلامی این اتفاقات صورت بگیرد. این اتفاقات در شرایطی صورت میگیرد که در کشوری مانند فرانسه هفتهای یک روز مردم اعتراض میکنند، زد و خورد هم میشود اما تعداد کشتهها بسیار کمتر است، لذا باید ببینیم مشکل از کجاست.
*اخیراً سر لایحه بودجه یکسری اختلافاتی میان دولت و مجلس به وجود آمد و رسانههای دولت مجلس را به سیاسی کاری و موضوعاتی نظیر این متهم کردند، فرض کنیم که در مجلس دوازدهم جریان مستقلی هم وجود دارد و طبیعتاً تنشها میان دولت و مجلس افزایش پیدا میکند، چنانچه در دولت و مجلس این اتفاق افتاد، شما آن تنشی را که میان دولت و مجلس به وجود خواهد آمد چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا برای کشور مفید است و قابل کنترل و مهار به نفع منافع مردم است؟
هر تنشی بد نیست، برای نمونه اگر تنش بر روی عدالت باشد و یا یک طرف بگوید این درآمد بودجه باید واقعی باشد و ما هزینه برای درآمدهای احتمالی قرار ندهیم که بعد کسری بودجه شکل بگیرد، این روند خوبی است، به این ترتیب که اگر گروهی در مجلس بر روی این قضیه پافشاری کنند، اقدام درستی است و نباید بگوییم چون تنش ایجاد می شود پس این اقدام غلطی است.
نکته دیگر این است که باید مشاهده کرد موضوع تنش چیست آیا منافع شخصی است یا اصول کلی؟ زمانی بحث روی کشاندن بودجه به سمت خود است، به این صورت که گروهی میخواهد بودجه را به سمت جناح خود بکشد که این بد است ...
امکان دارد مجلس فعلی به اقتضای منافع شخصی با دولت درگیر شود*پیشبینی میکنید در مجلس آینده تنش میان دولت و مجلس افزایش پیدا کند؟
معلوم نیست که تنش در مجلس دوازدهم افزایش پیدا کند چراکه این گروه معتدل و عقلگرا دنبال اجرای اصول هستند، به این ترتیب که مبانی ثابتی دارند و میخواهند این مبانی اجرا شوند، امکان دارد در مقطعی احساس کند که به دولت کمک کنند و دست دولت را نبندند.
در مجموع اگر صرفاً مصالح و منافع مردم در نظر گرفته شود امکان دارد بسیاری از تنشها نباشند. شاید همین گروهی که امروز در مجلس هستند، اگر چه در ظاهر با دولت یکدست هستند ممکن است منافع شخصی اقتضاء کند باهم درگیر شوند و در مقابل گروه دیگری که هم راستا با دولت نباشد، امکان دارد بهتر با دولت همکاری کند، بنابراین با تغییر ترکیب مجلس دلیل نمیشود که تنش با دولت افزایش پیدا کند.
*به سراغ لیست صدای ملت میرویم، ملاک اصلی شما برای انتخاب افراد در لیست چه بود؟
عقلگرایی، اعتدال، توسعهگرایی...
افراد را براساس شناخت شخصی در لیست صدای ملت قرار دادم*افرادی که این ملاکها را داشته باشند چگونه پیدا کردید؟
افراد را براساس شناخت شخصی و دطبق مراجعه و درخواست خود آنها برای حضور در لیست، انتخاب کردیم. در حقیقت وقتی اعلام کردیم که بناست لیستی تحت عنوان صدای ملت بدهیم بسیاری از افراد به ما مراجعه کردند چراکه مشی فکری و سیاسی مرا میشناختند و خودشان تمایل داشتند در لیست حضور داشته باشند. علاوه بر این معرفی افراد از طریق گروهها و احزاب که بیانیه دادند و از لیست صدای ملت حمایت میکنند، نیز موثر بوده است.
متخصصین در لیست صدای ملت هستند*مزیت لیست شما نسبت به بقیه لیستها چیست؟
لیست صدای ملت نسبت به سایر لیستها تخصص بالایی دارد، کما اینکه در حوزه سلامت چند پزشک، در حوزه صنعت چند متخصص و همینطور در حوزههای فرهنگ و کارگری داوطلب داریم. همچنین چندین بانوی متشخص در لیست داریم که فکر میکنم مجموع این افراد به درد کمیسیونهای مختلف میخورند، ضمن اینکه بحث اعتدال و دوری از تندروی و شعارزدگی در همه این افراد وجود دارد.
*وقتی که قرار است فردی رییس جمهور شود و یا جمعی داوطلب مجلس میشوند، افرادی میآیند از لیست حمایت میکنند اما بعد که فرد رییس جمهور یا نماینده شد، دیگر با او کاری ندارند، به عبارت دیگر هیچکس اشتباهات و در مجموع عملکرد آنها را گردن نمیگیرد، اگر لیست علی مطهری وارد مجلس شود، ناکارآمدی آنها را برعهده میگیرید؟
بله، عملکرد ما قابل ارزیابی خواهد بود، مردم قضاوت میکنند، امکان دارد مواردی را بپذیریم یا نپذیریم، البته به این بستگی دارد که در مجموع چه تعداد افراد همفکر وارد مجلس شوند، اگر تعداد قابل توجهی از افراد همفکر وارد مجلس شوند باید انتظار بیشتری داشته باشیم چراکه کارهای قابل توجهی در مجلس انجام میدهند ولی در صورتی که تعداد کم باشند نمیتوان انتظار بالایی از آنها داشت و این بستگی به میزان مشارکت مردم دارد، اما چنانچه ۷۰، ۸۰ نفر از افراد همفکر وارد مجلس شوند و فراکسیونی تشکیل شود، مردم حتماً انتظار دارند و ما هم حتماً باید پاسخگو باشیم.
لیست صدای ملت برآمده از حزب و گروه سیاسی نیست*برخی از کاندیداهایی که شما معرفی کردید به احزاب و گروههای سیاسی نزدیک و شناسنامهدار هستند، با این حال شما اصرار دارید که بگویید لیستی که ما تهیه کردیم نه اصلاحطلب است و نه اصولگرا، چرا این تأکید را دارید؟
به این دلیل که ما لیست را از طریق احزاب گروههای اصلاحطلب و اصولگرا تهیه نکردیم که بگوییم لیست از درون این جریانها یا به پیشنهاد آنها شکل گرفته است، بلکه صرفاً براساس شناختی که از افراد داشتیم و درخواستی که خود این افراد داشتند، لیست را بستیم، به این تریتب نیست که این افراد منتخب احزاب اصولگرا یا اصلاحطلب باشند، همچنین ترکیب لیست هم شامل اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل و با قطع نظر از ارتباط حزبی است.در هر صورت لیست صدای ملت خاص و ویژه است چراکه برآمده از حزب و جریان خاص نیست.
مردم متوجه تفاوت لیست صدای ملت با سایر لیستها شدند*براساس اطلاعاتی که دارید تا چه اندازه احتمال میدهید لیست شما در انتخابات تهران برنده شود؟
قابل پیشبینی نیست، پیشبینی و پیشگویی در این زمینه بسیار سخت است و بنده خیلی اطلاع ندارم و از آخرین نظرسنجیها مطلع نیستم اما احساس میشود که مردم متوجه شدند لیست صدای ملت نسبت به سایر لیستها یک لیست متفاوت است چرا که سایر لیستها مشی واحدی دارند و موید وضع موجود و خط مشی فعلی سیاسی کشور هستند اما ما منتقد و خواهان تغییر هستیم، لذا احساس میکنیم مردم متوجه این تفاوت شدند و این درک کم کم بالاتر میرود که یک لیست متفاوتی ارائه شده و همین امکان دارد باعث افزایش مشارکت شود، اما پیشبینی اینکه چه تعدادی از این لیست رأی میآورند، بسیار سخت است.
*صدای ملت را به عنوان پروسه طولانی مدت راهاندازی کردید که غیر از زمان انتخابات تبدیل به جریان منتقد سیاسی در جامعه تبدیل شود و یا اینکه در رده همان لیستهای شب انتخاباتی است که مأموریت آن در روز بعد از انتخابات به پایان میرسد؟
بستگی به این دارد که ما چقدر در این انتخابات توفیق حاصل کنیم...
امکان دارد صدای ملت در آینده تبدیل به حزب شود*اگر توفیقی حاصل نکنید...
امکان دارد صدای ملت در آینده تبدیل به حزب شود چنانچه در ۲ سال گذشته بنده اقدام به تاسیس حزب کردم و اساسنامه صدای ملت را به وزارت کشور دادم و تأسیس حزب را درخواست کردیم، بخشی از کارهای اداری آن هم انجام شده منتها پیگیری نکردیم اما چنانچه در این انتخابات توفیق لازم حاصل شود، امکان دارد درخواست خود از وزارت کشور برای تأسیس حزب صدای ملت را پیگیری کنیم و کم کم تبدیل به حزب شود، اگر هم توفیق پیدا نکنیم بستگی به تصمیم بعدی ما دارد که همچنان به سمت تأسیس حزب خواهیم رفت یا خیر، هنوز برایم روشن نیست.
با رها کردن و کنار نشستن، هیچ تغییری صورت نمی گیرد*آقای مطهری! صحبت شما با افرادی که به هر دلیلی میخواهند در انتخابات شرکت نکنند، چیست؟
اگر میخواهید مقداری تغییر در کشور شکل بگیرد با کنار نشستن و میدان را رها کردن هیچ تغییری صورت نمیگیرد، باید وارد میدان شد حتی انسان باید آبروی خود را بگذارد، اگر انقلاب و جمهوری اسلامی را دوست داریم و معتقدیم اصل این درخت باید باقی بماند اما با آفات آن مبارزه کنیم و باید دنبال اصلاح امور باشیم، این نکته را در نظر بگیریم که اصلاح از راه صندوق رأی و انتخابات انجام میشود، اگر بگوییم اساساً کنار میکشیم، این در نهایت منجر به براندازی میشود یعنی یک نوع مشارکت با براندازان خواهد بود. لذا اگر کسی واقعاً اصل انقلاب را قبول دارد نباید قهر کند و باید وارد میدان شود چراکه آثار ورود بسیار بهتر از آثار کنار نشستن است.
*منظور شما این است که مردم اگر وارد میدان نشویند اوضاع بدتر خواهد شد یا میخواهید بگویید اگر مردم وارد میدان شوند اوضاع حتماً بهتر خواهد شد؟
منظور بنده هر دو مورد است، بلکه اگر مردم شرکت نکنند اوضاع بدتر خواهد شد...
*چرا بدتر میشود؟
بالاخره افرادی که امروز حاکم هستند خود را یکه تاز خواهند دید و امکان دارد این انتخاب را به معنای تایید راه و روش خود ارزیابی کنند، مجدداً ادامه بدهند و شرایط بدتر شود اما مشارکت هر اندازه بیشتر شود افراد معتدل و عقلگرا در مجلس بیشتر خواهند بود و حتماً منجر به تغییری در وضع موجود خواهد شد.
*در فضای جنگ میان لیستها، برخی بیاخلاقیها نظیر افشاگری یا اهانت مشاهده میشود، شما در لیست صدای ملت پتانسیل ورود به درگیریهای لفظی و رسانهای را مشاهده میکنید؟
خیر، تاکنون هم وارد این درگیریها و دعواها نشدیم و ضرورتی هم برای ورود به این مباحث ندیدیم، حتی امکان دارد صحبتهایی علیه ما کرده باشند اما ما وارد این میدان نشدیم و فکر میکنم مردم به خوبی حق را از باطل تشخیص میدهند.
کاپ اخلاقی انتخابات را میگیرم*یعنی اگر در انتخابات پیروز نشوید، حداقل کاپ اخلاق را به شما میدهند؟
بله دقیقاً به همین ترتیب است، هدف صرفاً نباید پیروزی باشد بلکه باید برای پیروزی تلاش کنیم چنانچه ما ادعا میکنیم پیرو امام علی (ع) هستیم، ایشان رعایت اصول را بر پیروزی مقدم میداشت، اینکه اصحاب معاویه زودتر به فرات رسیدند و آب را بستند.بعد که اصحاب امام علی آب را پس گرفتند میخواستند آب را بر روی اصحاب معاویه ببندند اما حضرت اجازه نداد. ما هم برای همین اصول میجنگیم چراکه رعایت اصول مقدم بر پیروزی است، ما هم سعی میکنیم چنین نگاهی داشته باشیم که اصول رعایت شود هر چند که ما رأی هم نیاوریم.
۲۱۱۲۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1877922منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: علی مطهری انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم رقابت انتخاباتی شورای نگهبان فهرست انتخاباتی صدای ملت میان دولت و مجلس افزایش پیدا وارد مجلس شوند خیلی کارها لیست صدای ملت حجاب را رعایت شورای نگهبان میزان مشارکت تایید صلاحیت وزیر کشور سایر لیست ها داشته باشند قانون گذاری مجلس یازدهم صدای ملت همان طور حال حاضر قابل توجهی فضای مجازی شورای عالی آقای مطهری مردم متوجه سیاسی کشور وارد میدان فکر می کنم سال گذشته اصلاح طلب علی مطهری وضع موجود خواهد شد پیش بینی تحریم ها یک مقدار گروه ها شود اما هم فکر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۴۷۶۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیت الله علوی بروجردی: روحانیت در عصر آیتالله بروجردی، با سازماندهی ایشان به اوج رسید/ ایشان معتقد بودند ما برای دنیا حرف داریم
پایگاه خبری جماران، سید مهدی حسینی دورود: به مناسبت شصتوپنجمین سالگرد درگذشت مرجع فقید جهان تشیع - آیتالله العظمی حاجآقا حسین طباطبایی بروجردی، با نوه ایشان آیتالله سید محمد جواد علوی طباطبایی بروجردی که اکنون از چهرههای شناحته شده حوزۀ علمیه بهحساب میآید و اظهار نظرات او در حیطه امور اجتماعی معمولا بازتاب های رسانه ای قابل توجهی دارد، به گفتوگو نشستیم.
مشروح این گفت و گو در پی می آید:
برخی انتقاد میکنند که چرا پس از شصت سال از رحلت مرحوم آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره)، برای ایشان مراسم سالگرد برگزار میکنید؟
باید به این نکته توجه داشته باشید که هدف از برگزاری سالگردها صرفاً تجلیل یک شخصیت یا گرامیداشت سالگرد فوت آن مرجع نیست، بلکه این مراسم بهانهای برای تجدید عهد با گذشتۀ خودمان و مرجعیت اصیل گذشته است. همچنین یادآوری این نکته است که حوزه چه بزرگانی را در عرصۀ مرجعیت داشته است و نگاه ما برای آینده نمیتواند بینیاز از نگاه به گذشته باشد. در تاریخ هزاروچهارصدسالۀ شیعه و در دوران غیبت کبری و غیبت صغری، حداقل نقش فقهای بزرگ این بود که توانستند چهارچوب مکتب را حفظ کنند و به دست ما برسانند. امروزه جمعیتی بالغ بر چهارصد یا پانصد میلیون نفر، رهرو این مکتب هستند؛ لذا نمیتوان نقش فقها را نادیده گرفت.
بارها گفتهام که قیام امام خمینی از سال ۱۳۴۲ آغاز شد و در سال ۱۳۵۷ به اوج رسید. سرمایۀ ایشان عبارت بود از حیثیتی که علمای بزرگ شیعه و قبل از آنها ائمۀ طاهرین(علیهمالسلام) ایجاد کرده بودند و امام با این سرمایه قیام کرد و به محبوبیت عمومی دست یافت. این سرمایه فقط مخصوص امام نبود، بلکه همۀ گذشتگان، از تکتک ائمه (علیهمالسلام) تا فقهایی که جانفشانی کردند و جانشان را در این مسیر گذاشتند، در این تاریخ ۱۴۰۰ساله نقش داشتهاند.
گاهی برخی افراد از ما میپرسند که آیا مرحوم آیتالله بروجردی کرامتی داشتند؟ آیا ایشان خدمت امام زمان(عج) رسیدند؟ امروزه کرامتسازی باب شده است. برخی نزدیکان مرحوم آیتالله بروجردی نقل میکنند که وقتی اینگونه صحبتها دربارۀ گذشتگان نزد ایشان مطرح میشد، ایشان میفرمودند که بعد از مرگ ما، از این دست کرامتها برای ما هم خواهند ساخت!
روزی نزد مرحوم آیتالله سید احمد خوانساری(رضواناللهعلیه)، مرجع عظیمالقدر، دربارۀ کرامتهای مرحوم آیتالله بروجردی صحبت شد. آیتالله خوانساری گفتند: «بزرگترین کرامت کسی مثل آیتالله بروجردی این است که به وظایف خودش خوب عمل کند. این بالاترین حد کرامت است.» اینکه کسی بر روی هوا یا روی آب راه برود، کرامت نیست، بلکه کرامت این است که شخص وظیفهاش را بهخوبی تشخیص دهد، بهخوبی به آن عمل کند و بتواند در حفظ شیعه تأثیرگذار باشد؛ این کرامت است. لذا هدف از برگزاری سالگرد، این است که یاد و نام همۀ بزرگان شیعه، و نهتنها مرحوم آیتالله بروجردی، گرامی داشته شود.
مرحوم آیتالله بروجردی امروزه به عنوان نماد مرجعیت گذشتۀ ما در جامعه است. هرگاه صحبت از مرجعیت شود، نام و یاد ایشان یکی از شاخصههایی است که در ذهن بسیاری از مردم وجود دارد. حتی مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی و آخوند خراسانی چنین جایگاهی در اذهان مردم ندارند. مرحوم آیتالله بروجردی نماد مرجعیت شدهاند؛ لذا تجلیل از این نماد، تجلیل از روحانیت و مرجعیت شیعه است. همچنین، تجلیل از پیوندی است که بین آینده و گذشته وجود دارد؛ لذا برای شناخت آینده، آشنایی با تجربههایی که در زمان مرحوم آیتالله بروجردی رخ داده است، میتواند برای نسل ما کارساز و کارگشا باشد تا بدین وسیله، آیندۀ روحانیت را بسازیم.
آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره) در چه موقعیتی به قم آمدند و وضع روحانیت در آن دوره چگونه بود؟
مرحوم آیتالله بروجردی زمانی به قم آمدند که مشروطیت به اتمام رسیده بود. با وجود تلاش و خلوص بزرگانی که از افتخارات شیعه هستند مانند مرحوم آخوند خراسانی و ملا محمدکاظم خراسانی، اما در عمل و اجرا، کار مشروطه بهدرستی پیش نرفت، بهطوریکه مرحوم آخوند در آخر عمر تصمیم گرفت به ایران بیاید، اما در کاظمین ایشان را مسموم کردند. لذا حرکت مشروطه، آنطور که متولیان بزرگ مانند مرحوم آخوند میخواستند، به پیش نرفت و قضایایی که پس از آن پیش آمد، از منزلت روحانیت نزد مردم کاست و روحانیت را ضعیف کرد. شاید یکی از علل آن به نحوۀ عملکرد ضعیف برخی از روحانیون برمیگردد که در آن زمان عهدهدار برخی امور بودند.
بههرحال، علت هرچه بود، روحانیت از چشم مردم افتاد. امام خمینی نقل میکردند که پس از مشروطیت، وسایل نقلیۀ عمومی روحانیون را سوار نمیکردند و میگفتند ماشین ما پنجر میشود! این قضیه مربوط به آن ایام است.
مرحوم آیتالله بروجردی تمام این دوران را بهدقت دیده بودند؛ چون ایشان در اوج مشروطه، ساکن نجف بودند. دورانی دهسالهای که ایشان در نجف بودند، دقیقاً اوج مشروطیت است و در طول این مدت هم، آنطور که همه نوشتهاند و گفتهاند، در فقه و اصول ملتزم درس آخوند خراسانی بودهاند و از همۀ مسائل مشروطه باخبر بوده و همۀ حوادث را از نزدیک دیدهاند. ایشان به درس آقا سید محمدکاظم یزدی یا اصلاً نرفتند یا شش ماه رفتند. مرحوم آقای عزیز طباطبایی می فرمودند که پدران ما میگفتند مرحوم آیتالله بروجردی شش ماه به درس آقا سید محمد کاظم یزدی آمدهاند. آیتالله بروجردی به دلیل کسالت پدر و به اصرار مرحوم آخوند خراسانی، به بروجرد بازمیگردند، و به فاصلۀ ششهفت ماه بعد از بازگشت ایشان، آخوند خراسانی به شهادت میرسد.
پس از فوت پدر آیتالله بروجردی، مرحوم آخوند طی چند نامه از ایشان میخواهند که به نجف برگردند. ایشان هم تصمیم به بازگشت به نجف میگیرند؛ اما خبر درگذشت مرحوم آخوند به ایشان میرسد؛ از اینرو عزم رحیل، بدل به اقامت در بروجرد میشود. با اینکه آن زمان آقا سید محمدکاظم یزدی در نجف بود و آیتالله بروجردی جزو اولین کسانی بودند که بر «عروه» حاشیه نوشته بودند، به نجف برنمیگردند. ایشان ۳۴ سال در بروجرد بودند و اوضاع سیاسیاجتماعی کشور بعد از فوت آخوند خراسانی را دیدند، حمله به مجلس را دیدند و شاهد سایر حوادث بودند.
زمانی که رضاخان عهدهدار حکومت شد، ایشان در بروجرد بودند. در سفری که آیتالله بروجردی به حج رفته بودند، در مرز عراق دستگیر و به تهران منتقل شده و به مدت یازده ماه به مشهد تبعید میشوند. ایشان هفت ماه بعد، به قم میآیند؛ اما با لطایفالحیلی به بروجرد برگردانده میشوند. آیتالله بروجردی زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم آمدند، یعنی دقیقاً زمانی که مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانی از اصفهان به قم آمده بود. بنابراین ایشان کاملاً در جریان اوضاع و احوال کشور بودند. وقتی ایشان به شهر قم آمدند، روحانیت از ارج و منزلت افتاده بود و در چشم مردم جایی نداشت و تأثیرگذار نبود.
حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی میفرمودند در آن دورانی که روحانیت از اعتبار افتاده بود و رضاخان شاه بود، در شهر آمل دو نفر از شاگردان مرحوم آخوند حضور داشتند، اما نه جماعتی داشتند و نه درس و منبری و فعالیتی، بلکه خانهنشین شده بودند. این دو روحانی چون مجتهد بودند، مجوز لباس روحانیت داشتند؛ لذا با هم قرار گذاشته بودند که هرکدام صبح از خانه بیرون بیایند و با لباس روحانیت یک خیابان را تا آخر بروند و به خانۀ خود برگردند. یعنی تمام کارشان این بود که نشان بدهند ما روحانیت هنوز وجود داریم. در واقع روحانیت از نظر اعتبار در پایینترین سطوح خود بود و بزرگانی بودند که اینگونه در جامعه حضور پیدا میکردند تا مردم دستکم عبا و عمامه و روحانیت را فراموش نکنند. البته نقش مرحوم آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی را نمیتوان نادیده گرفت. ایشان در بازسازی روحانیت نقش چشمگیری در سطح جهانی داشتند.
دربارۀ اقدامات مرحوم آیتالله بروجردی (قدس سره) پس از ورود به قم بفرمایید.
مرحوم آیتالله بروجردی پس از ورود به قم، در اولین اقدام روحانیت را سازماندهی کردند. معنای سازماندهی این است که ایشان تا جایی که میتوانستند، در هر شهر و بلادی، فرد موجّه و ملای موقّری را مستقر و از او حمایت میکردند. البته گاهی در یک شهر بیش از یک روحانی حضور داشت و آنان جوابگوی مردم در نیازهای روحانی بودند. به گفتۀ نزدیکان مرحوم آیتالله بروجردی، تعبیر ایشان این بود که «ما باید در هر جایی یک روحانی و ملا را پرورش دهیم.» علت بهکاربردن این تعبیر از سوی ایشان این بود که روحانی به شهر برود، ریشه بزند، آنگاه که ریشه زد و درخت شد، در جامعه ثمرات و تربیت خواهد داشت و در بین اشخاص عادی و طلبههایی که تربیت میکند، ثمرۀ خود را نشان میدهد.
آیتالله بروجردی وقتی کسی را به شهری میفرستادند، از او حمایت میکردند. مهم است که آقایان طلبهها و اساتید ما بدانند که آیتالله بروجردی هیچ وقت در عمر خود در هیچ مکانی، دفتر کاری نداشتند. وقتی مرجعی در شهری دفتر میزند، معنایش این است که «آقایانی که مقلد فلان مرجع هستید، وجوهات خود را به این دفتر بدهید.» پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که تکلیف علمایی که در این شهر هستند و حوزه، مدرسه، مسجد و جماعت دارند، چه میشود؟ برای این موضوعات چارهاندیشی نشده بود. آیتالله بروجردی دفتر نزدند و منطقشان این بود که خانه و مسجد هر عالم و عمامهبهسر، دفتر من است. لذا مقلدان ایشان در محل خودشان، نزد هر عالمی که میشناختند میرفتند و وجوهات خود را به او پرداخت میکردند. گاهی اوقات، برخی افراد از سایر شهرها برای پرداخت وجوهات به آیتالله بروجردی، به قم میآمدند؛ اما ایشان نمیپذیرفتند و میفرمودند: «در آن شهر فلان آقایان نمایندۀ من هستند، لذا ما به طور مستقیم، از شما وجوهات را نمیپذیریم و باید به آنها بدهید تا آنها برای ما بفرستند.»
آیتالله یثربی کاشانی میگفتند: «آیتالله بروجردی فوت کردند، اما قبل از فوتشان، راه خانۀ ما را به مردم یاد دادند. من ماندم و بین مردم اعتبار پیدا کردم.» لذا به دلیل سازماندهی ایشان بود که در هر شهری شخصیتهایی حضور داشتند. ایشان شخصیتها را تشویق میکردند که اگر میتوانند، در بلاد مدرسه بسازند و حوزهای تشکیل دهند. ایشان با اهتمام حیرتانگیزی که داشتند، آنها را تشویق و کمک میکردند و پول میفرستادند و اجازه میدادند که در شهرها مدرسه تأسیس کرده و طلبه تربیت کنند، و بعد از اینکه طلبه به حد بالایی رسید، برای ادامۀ تحصیل به قم فرستاده شوند.
حتی در بعضی شهرها مثل کرمانشاه که علما نتوانستند مدرسه بسازند یا مردم رغبتی به طلبگی نداشتند، خودشان مدرسه ساختند و طلبهها را از قم به کرمانشاه فرستادند؛ چون آن زمان، در کرمانشاه طلبه نبود. همچنین چند نفر از بزرگان و اساتید مثل حاج آقا عطاء(الله اشرفی اصفهانی) و مرحوم آقای میبدی را، بااینکه در قم از اساتید مطرح بودند، به کرمانشاه فرستادند تا حوزۀ آنجا دایر باشد.
بنابراین، اینگونه نبود که آیتالله بروجردی در قم بنشینند، وجوهات را بگیرند و مستقیم به بلاد و شهرستانها شهریه بدهند. ایشان میفرمودند که علمای هر شهر نباید کاری به قم داشته باشند، بلکه باید خودشان وجوهات را به هر شهری که هستند، به دست طلبهها و نیازمندان برسانند.
در واقع ایشان کار شهریه و ادارۀ مدرسه را به عهدۀ عالم آن شهر گذاشته بودند تا فعالیت کنند و شهریه بدهند. وقتی مردم به عالم شهر وجوهات میدادند، دست آن عالم برای پرداخت شهریه باز بود. آنان مقلد آیتالله بروجردی بودند، اما وجوهات را به عالِم شهر میدادند، چون وکیل و نمایندۀ آیتالله بروجردی بود. عالم شهر هم با پرداخت شهریه به طلبهها، آنها را تربیت میکرد، و اگر وجوهات اضافهای داشت، به قم میفرستاد. لذا ایشان اینگونه سازماندهی روحانیت را شکل دادند.
من بارها عرض کردهام که با اینکه کل حوزهها در بلاد ایران زیرمجموعۀ قم باشد، مخالف بودم. اساساً با بودجهگیری دولت هم مخالف بودم و نمیخواهم حرفهایم را تکرار کنم؛ اما نوع سازماندهی آیتالله بروجردی اینگونه بود؛ نه اینکه به بلاد برویم، مدارس را از علما بگیریم و بگوییم خودمان آن را اداره میکنیم، و کسی را بر مسند بگذاریم که آن علاقهای را که آن عالم محلی به این حوزه داشته، ندارد. لذا این سیاست موجود باعث ناکارآمد شدن بسیاری از حوزهها و مدارس شده است.
لطفا اهتمام مرحوم آیتالله بروجردی(قدس سره) به امر تبلیغ را تشریح بفرمایید.
ایشان بر امر تبلیغ اهتمام اعجابانگیزی داشتند، تا حدی که طلبهای را که در ماههای رمضان و محرم تبلیغ نرفته بود، بازخواست میکردند. همۀ اساتید و بزرگان آن زمان مقید به تبلیغ بودند. بارها گفتهام مرحوم آیت الله داماد در سطح مراجع بودند، اما برای تبلیغ به زرند ساوه میرفتند. همۀ بزرگانی که امروزه مرجع هستند، آن زمان تبلیغ میرفتند.
من در سال ۱۳۴۷ به قم آمدم، دو سال ماه رمضان در قم بودم و درس میخواندم. آن زمان ماه رمضان برای طلبهها درس برقرار بود و ما درس میخواندیم، ولی تعدامان کم بود. آیتالله بروجردی آنقدر به امر تبلیغ اهتمام داشتند که وقتی مردم ما را در کوچه و خیابان میدیدند، از ما میپرسیدند: «شما برای تبلیغ نرفتید؟! شما روحانیِ معمم در ماه رمضان در قم چه میکنید؟!» این فضایی بود که آیتالله بروجردی ایجاد کرده بودند. یعنی همه مجبور بودند به تبلیغ بروند. این شیوه بعدها به وسیلۀ مرحوم آیتالله گلپایگانی(رضواناللهعلیه) هم دنبال شد. مرحوم حاج آقا مهدی گلپایگانی گاهی شش هزار مبلّغ میفرستاد، درحالیکه حوزۀ قم بیشتر از ده هزار نفر طلبه نداشت. مرحوم آیتالله شریعتمداری و مرحوم آیتالله میرزا هاشم آملی هم مبلغ میفرستاد. مرحوم آیتالله مرعشی نجفی هم به اطراف قم مبلغ میفرستاد. آن زمان از ده هزار نفر، ۹۵درصد به تبلیغ میرفتند.الان بالاترین آمارهایی که داریم، به ۱۰درصد نمیرسد. بر اساس آمارهای موجود، از حوزۀ صدهزارنفری، ده هزار نفر به تبلیغ میروند که رقم ناچیزی است.
مرحوم آیتالله بروجردی مبلغان را از دفتر خود در قم برای تبلیغ به منزل عالم آن شهر میفرستادند. آن عالم هم چون به اوضاع و احوال آن منطقه آشنا بود، به تناسب نیاز مناطق، مبلغان را تقسیم و بررسی میکرد که چه کسی برای کدام منطقه مناسب است. مردم هم این مبلغان را برای مدتی به عنوان فرستادۀ آیتالله بروجردی میپذیرفتند. چون شرایط مانند اکنون نبود. مردم خانه در اختیار این مبلغان میگذاشتند و از آنها پذیرایی میکردند. بسیاری از مبلغانی که برای تبلیغ میرفتند، همان جا مستقر میشدند و میماندند. مبلغانی هم که به قم برمیگشتند، وجوهات را به آیتالله بروجردی تقدیم میکردند و ایشان اصرار داشتند که اضافۀ آن وجوهات را به خود آن طلبهها برگردانند؛ در واقع آیتالله بروجردی مبلغان را اینگونه تشویق میکردند.
بنابراین، سازماندهی روحانیت به این صورت بود که در هر شهری شخصیتهای نافذ و معتبری حضور داشتند و در ایام خاص، سیل مبلغان از حوزه به مناطق مختلف سرازیر میشد و همۀ اقشار در معرض تبلیغات بودند. لذا ارتباط با مردم را محکمتر میکردند. اینکه شنیدهایم در رحلت آیتالله بروجردی(قدس سره) تمام شهرها و حتی روستاهای ایران عزا به پا شد، به این سبب بود که ایشان در گوشۀ منزل خود بودند، اما به وسیلۀ روحانیت با دورترین نقاط کشور ارتباط داشتند و صدایشان به گوش مردم میرسید.
سخنرانی امام خمینی در عاشورای سال ۱۳۴۲ که منجر به دستگیری ایشان شد، صحبتهای امام را همین مبلغان به بلاد بردند؛ چون رادیو و تلویزیون در اختیار ما نبود و رادیو و تلویزیونهای خارجی هم سخنی از ما نقل نمیکردند، بلکه طلبهها به تبلیغ رفتند و اعلامیه، پیام و صحبتهای ایشان را بین مردم بردند. این ثمرۀ سازماندهی روحانیت توسط آیتالله بروجردی با استقرار شخصیتها در بلاد و اهتمام به تبلیغ توسط طلبهها بود.
گاهی مرحوم آیتالله بروجردی مطلع میشدند که در برخی بلاد ایران اعتقادات مردم ضعیف شده یا در جایی بین علما اختلاف پیش آمده است که باعث میشود در بین مردم اثر سوء بگذارد. لذا ایشان با هزینۀ خودشان، یک سری از مبلغان و وعاظ تراز اول مثل آقایان فلسفی، حاجی انصاری، حاج محقق و تربتی را به آن بلاد میفرستادند تا در آنجا به منبر بروند. این افراد وعاظ مشهوری بودند و وقتی به بلاد میرفتند، جمعیت بسیار زیادی از منبر ایشان بهره میبردند و شرایط مانند الان نبود.
من بعضی استقبالهایی را که از این وعاظ میشد، دیده بودم؛ به گونهای بود که کوچه و خیابان لبریز جمعیت میشد. گاهی آقای فلسفی دو یا سه دهه در یک شهر میماند و منبر میرفت. مرحوم آیتالله منتظری میگفتند در نجفآباد بین علما اختلاف پیش آمده بود. آیتالله بروجردی من را به آنجا فرستادند و مدت شش یا هفت ماه آنجا ماندم تا مشکل حل شد و برگشتم. حتی در اصفهان مشکلی پیش آمده بود که آیتالله بروجردی ایشان را فرستاده بودند. آیتالله بروجردی اوضاع شهرها را اداره میکردند و از اینکه در هر منطقهای چه میگذرد، باخبر بودند. لذا پیوند مردم با ایشان حفظ شد. اینکه میگوییم در رحلت آیتالله بروجردی همۀ مردم ایران عزاداری کردند، حاصل این پیوند بود.
بنابراین روحانیت در عصر آیتالله بروجردی، با سازماندهی ایشان به اوج رسید و به داخل ایران محدود نشد. ایشان معتقد بودند ما شیعیان مانند اسماعیلیهای باطنی و امثال اینها نیستیم که کسی نباید از سرّ ما باخبر شود، بلکه ما برای دنیا حرف داریم، باید معارف اهلبیت(علیهمالسلام) را عرضه کنیم و در شهرهای مطرح دنیا حضور داشته باشیم.
بر این اساس، به هامبورگ مبلغ فرستادند و در آنجا مسجد ساختند. به نیویورک مبلغ اعزام کردند. شخصیتهایی مثل مرحوم حاج آقا مهدی حائری یزدی را به واشنگتن فرستادند. همچنین آقای صدر بلاغی را به لندن اعزام کردند. آقای محمدی گلپایگانی، پدر آقای محمدی گلپایگانی مسئول دفتر رهبری، را به آلمان فرستادند. دائم افرادی را برای تبلیغ به کشورهای آفریقایی اعزام میکردند. مرحوم آقای شریعت را به پاکستان فرستادند. آقای پویا میگفتند که به دستور آیتالله بروجردی در پاکستان مستقر شدند. حتی افرادی را به هند فرستادند. هر شخصیتی به هر کشوری اعزام میشد، آیتالله بروجردی همین برنامه را داشتند که آن مبلغان در آنجا تقویت شوند، حوزه تشکیل دهند، برنامه داشته باشند، خودشان آن مراکز را اداره کنند و کسریشان را ما تأمین میکنیم. ما اسم این کار را سازماندهی روحانیت میگذاریم.
به علاوه، آیتالله بروجردی سازماندهی امور مربوط به مردم در ارتباط با تبلیغ و دین را هم بر عهده داشتند. برای نمونه من از مرحوم آقای مهندس بازرگان شنیدم که فرمود: «من جزو بانیان مسجد دانشگاه بودم. مشوق ما برای ساختن مسجد در دانشگاه، آیتالله بروجردی بودند. ایشان اجازۀ وجوهات را به من دادند و گاهی که افراد پول نمیدادند یا کم میآوردیم، از خود آیتالله بروجردی پول میگرفتیم که مسجد در دانشگاه سرپا شود.» لذا آنجا محور شد و ما دیدیم در سال ۱۳۵۷ چه نقشی داشت.
ما شاگرد مرحوم آقای علامه کرباسچیان در مدرسۀ علوی بودیم. ایشان به من گفتند: «مشوق من برای تأسیس مدرسۀ علوی آیتالله بروجردی بودند. ایشان قدمبهقدم کمک کردند، اجازۀ وجوهی دادند و پول دادند تا مدرسۀ علوی را برای تربیت بچههای شیعه بسازیم. تا نیروهای نخبه تربیت کنیم که فردا به کار بیایند.»
از مرحوم آقای شیخ عباسعلی اسلامی شنیدم که میگفتند: «جامعۀ تعلیمات اسلامی بر اساس تشویق آیتالله بروجردی تأسیس شد. ما چند خانه در تهران تهیه کردیم. اگر افراد پیش آیتالله بروجردی میآمدند و به عنوان وجوه به ایشان خانه میدادند، ایشان به ما خبر میدادند که در فلان شهر خانهای به ما دادند، بیایید و مدرسه کنید. ما هم میرفتیم و تابلوی جامعۀ تعلیمات اسلامی را میزدیم و مدرسۀ اسلامی درست میکردیم.»
آیتالله بروجردی معتقد بودند که غیر از مسجد و تبلیغ و روضه و آنچه ما در مجالس عاشورا و غیرعاشورا داریم، باید در مدارس هم به فکر بچهها باشیم و در مقام تربیت آنها بربیاییم. لذا در تألیف کتابهای دینی نظر میدادند. ایشان آن زمان با وزارت فرهنگ ارتباط میگرفتند که چه چیزی اضافه شود و چه چیزی نه. همچنین در تدریس عربی اظهار نظر میکردند. اما مداخلۀ آیتالله بروجردی به نحوی نبود که کار کارشناسان را برهم بزند، بلکه کارشناسان را راهنمایی میکردند و آنها هم میپذیرفتند.
پهلوی میگفت خط فارسی اشکالاتی دارد و اگر کتابت آن را لاتین کنیم بسیاری از اشکالات برطرف میشود؛ لذا میخواست خط فارسی را عوض کند. اما یکی از افرادی که در برابر این نظر محکم ایستاد و مخالفت کرد، آیتالله بروجردی بودند. من متوجه اهمیت این مخالفت نبودم، ولی در ترکیه و آذربایجان دیدم که تغییر رسمالخط چگونه ارتباط نسلهای بعد را با نسلهای قبل از بین برده است. یعنی تغییر رسمالخط، تمام کتابها و کتابخانهها را از اعتبار انداخته است، به گونهای که نسل جدید نمیتوانند آثار قدیم را بخوانند. لذا آثار قدیم باید برای استفاده با رسمالخط جدید نگاشته شوند.
در پایان، دربارۀ سیاستها و فعالیتهای آیتالله بروجردی (قدس سره) در زمینۀ تقریب مذاهب بفرمایید.
ایشان معتقد بودند شیعیان در بین مسلمانها در اقلیت هستند. در کشور ما عدهای سنی وجود دارد و در کشورهای دیگر اساساً شیعه در اقلیت است، و اکثریت مسلمانان را سنیها تشکیل میدهند. ما در دل اهل سنت زندگی میکنیم، لذا باید چگونگی ارتباطمان را با آنها تعریف کنیم. به همین دلیل، ایشان تقریب را آغاز کردند. قبل از مرحوم آیتالله بروجردی، بزرگانی در این فکر بودند و شیخ محمدتقی قمی به مصر رفته بود. مرحوم آقای فاضل لنکرانی میگفتند که مرحوم آیتالله بروجردی پنج یا شش ماه به قم آمده بود که شیخ محمدتقی قمی از مصر نزد ایشان آمد. تا زمان آیتالله بروجردی، تقریب جانی نداشت. ایشان با تفکر تقریب وارد میدان شدند، لذا از آن زمان به بعد مجلس تقریب و شیخ محمدتقی قمی در مصر اوج گرفت. آقای طنطاوی، شیخ سابق الازهر، در بحرین در کنگرهای به من گفتند: «زمان آیتالله بروجردی من طلبۀ الازهر بودم و از نزدیک تقریب را میدیدم.»
آن زمان جمال عبدالناصر سمت شوروی بود، و شاه ایران سمت آمریکا و لذا مصر و ایران رابطۀ خوبی با هم نداشتند و روابط دو کشور قطع بود. اما ارتباط آقای شیخ محمود شلتوت، به عنوان شیخ الازهر، با آیتالله بروجردی هیچ وقت قطع نشد. عبدالناصر با شاه مخالف بود، اما به آیتالله بروجردی نامه مینوشت که «شاه میخواهد اسرائیل را به رسمیت بشناسد؛ شما اجازه ندهید.» یا عبدالناصر به آیتالله بروجردی نامه نوشته است که «فلسطینیها آواره شدهاند و به کمک نیاز دارند، شما کاری کنید.» به گفتۀ آقای طنطاوی، مرجعیت آیتالله بروجردی و مرجعیت شیعه بر روابط سیاسی حاکم بود. به عبارت دیگر، این ارتباط فوقِ روابط سیاسی کشورها بود و این نشاندهندۀ عظمت شیعه است.
وی گلایه میکرد که «سیدنا! چرا تقریب را تعطیل کردید؟» طنطاوی میگفت: «آیتالله بروجردی تقریب را برقرار کردند که شیعه در بین اهل سنت معرفی شود، لذا شیعه باید معرفی شود، چون شیعه مذهب اصیل است و لازم است عرضه شود و رسمیت پیدا کند. آیتالله بروجردی فقط به فکر شما شیعیان نبودند، بلکه به فکر ما سنیها هم بودند. آیتالله بروجردی میدانستند جماعت سنی که بیشترشان مسلماناند، به مرجعیت نیاز دارند و ایشان این مرجعیت را در الازهر قرار داده بودند. چون الازهر سابقۀ هزارساله داشت. ما محب اهلبیت(علیهمالسلام) هستیم، ما غیر از وهابیها هستیم، ما هم مثل شما ضریح میبوسیم و به اهلبیت(علیهمالسلام) ارادت داریم. آیتالله بروجردی مرجعیت سنی را در الازهر تقویت کردند، نه جای دیگر.»
طنطاوی ما را نقد میکرد که شما رابطهتان را با مصر به هم زدید و مرجعیت از الازهر رفت و به دست وهابیان افتاد. او میگفت: «وهابیان همان طور که دشمن شما هستند، با ما هم دشمناند و با مذاهب هم مسئله دارند. چرا شما این کار را کردید؟ چرا مصر و الازهر را کنار گذاشتید و سراغ آنها رفتید؟ شما در ایران سنّی دارید. اینها روحانی و آخوند میخواهند. آخوندهای آنها کجا باید تربیت شوند؟ به مدارس وهابیها در عربستان یا پاکستان میروند. اینها را به الازهر بفرستید. مصریها محب اهلبیت(علیهمالسلام) هستند و علمیت در الازهر است. اما شما این کار را نکردید! تقریب آیتالله بروجردی، هم برای شیعه فایده داشت و هم برای سنی. مضافاً اینکه در نتیجۀ تقریب، آثاری مثل فتوای شیخ محمود شلتوت پدید آمد.»
شیخ محمدتقی قمی از آیتالله بروجردی نقل میکرد که ایشان میفرمودند: «من دلم میخواست فتوای شیخ محمود شلتوت را در کفنم بگذارم تا فردا بگویم این کار را من برای شیعه کردم.» البته زمانی که فتوای شیخ محمود شلتوت آمد، آیتالله بروجردی دستور دادند که آن را در موزۀ آستان قدس بگذارند. آیتالله بروجردی شیخ محمدتقی قمی را همراه گروهی به مشهد فرستادند و مرحوم آیتاللهالعظمی محمدهادی میلانی (رضواناللهعلیه) از این گروه استقبال و مجلس مجللی برگزار کردند و فتوا را به موزۀ آستان قدس اهدا کردند.
لذا آیتالله بروجردی به تقریب معتقد بودند. فتوا صادر شد و کتابهای شیعه را الازهر چاپ کرد. «مجمع البیان»، «مختصر النافع» علامه حلی و حتی کتاب «مراجعات» علامه شرفالدین در الازهر منتشر شد. آیتالله بروجردی بر تکیۀ بسیار بر حدیث ثقلین اصرار میورزیدند. از نظر ما شیعیان، تواتر حدیث غدیر مسلّم است، اما بعضی از اهل سنت در تواتر آن (نه در اعتبار) شبهه میکنند. ولی در تواتر حدیث ثقلین هیچ کس، نه سنی و نه شیعه، شبهه ندارد. ایشان میگفتند حدیث ثقلین باید محور کار ما باشد. لذا اهل بیت(علیهمالسلام) در «کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما» محور است. اینجا دیگر قصه غدیر نیست که بگویند در «من کنت مولا»، «ولی» به چه معناست؟ در حدیث «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما»، «تمسک» استناد است. بنابراین در حدیث ثقلین، حجیت قول اهلبیت(علیهمالسلام) در کار است.
متأسفانه گاهی سخنان مرحوم آیتالله بروجردی(قدس سره) نادرست نقل میشود و عدهای به ایشان حمله میکنند. بنابراین باید با توجه به زمینهای که در آن بیان شده، سخنان ایشان را دریابیم و بفهمیم.